جدول جو
جدول جو

معنی کتم کردن - جستجوی لغت در جدول جو

کتم کردن
(رَ تَ / رَ وَ دَ)
پوشیدن راز. (ناظم الاطباء). مکتوم کردن. کتمان کردن. تلبیس کردن. ملتبس کردن. استکتام. (یادداشت مؤلف).
- کتم شهادت کردن، امتناع از گواهی دادن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
کتم کردن
ملتبس کردن، کتمان کردن، مکتوم کردن
تصویری از کتم کردن
تصویر کتم کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
جور و جفا کردن، ظلم کردن
فرهنگ فارسی عمید
(رِ یَ تَ)
مرحمت کردن. از روی لطف و مهربانی دادن. (ناظم الاطباء ذیل کرم کن). لطف کردن. مهربانی کردن:
گفت کرم کن که پشیمان شدیم
کافر بودیم و مسلمان شدیم.
نظامی.
خدای را چه توان گفت شکر و فضل و کرم
بدین کرم که دگر باره کرد بر عالم.
سعدی.
کرم کن چنان کت برآید ز دست
جهانبان در خیر بر کس نبست.
سعدی (بوستان).
کرم کن که فردا که دیوان نهند
منازل بمقدار احسان دهند.
سعدی (بوستان).
منعم که نظر به حال درویش کند
چندانکه طمع کند کرم بیش کند.
سعدی.
ز دلبرم که رساند نوازش قلمی
کجاست پیک صبا گر همی کند کرمی.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ ژَ / ژِ رَ تَ)
بند کردن. ساکن کردن. در جایی وادار به ماندن کردن. (لغات عامیانۀ جمال زاده) : به هر زبانی بود این بچه را سه روز در منزل خودمان کترم کردیم. (لغات عامیانۀ جمال زاده). ای خدا خراب کند این بندرعباس را که منو ششماه روزگار کترمم کرد. (صادق چوبک، از لغات عامیانۀ جمال زاده)
لغت نامه دهخدا
(بَ گَ تَ)
جور. (دهار) (تاج المصادر بیهقی). بغی. ظلم. اشطاط. (ترجمان القرآن). شطط. اشطاط. (دهار) (ترجمان القرآن) (تاج المصادر بیهقی) :
بداندیش افراسیاب دژم
همی کرد بر شاه ایران ستم.
فردوسی.
همی بود (سیاوش) با سوک مادر دژم
همی کرد بر جان شیرین ستم.
فردوسی.
دست لشکریان از رعایا... کوتاه دارید تا بر کس ستم نکنند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 347).
ستمکار زی تو خدایست اگر
بدست تو اوکرد بر من ستم.
ناصرخسرو.
خبر داری از خسروان عجم
که کردند بر زیردستان ستم.
سعدی (بوستان).
مکن خیره بر زیردستان ستم
که دستی است بالای دست تو هم.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
(بَ گِ رِ تَ)
بپایان بردن. منتهی کردن. اختتام. تمام کردن. به آخر رساندن. به انتهاء رسانیدن: و این کتاب را از برای فال خوب بر روی نیکو ختم کرده آمد. (نوروزنامۀ خیام نیشابوری).
رو که جهان ختم کرده بر تو جهان داشتن.
خاقانی.
سعدیا قصه ختم کن به دعا
ان خیرالکلام قل و دل.
سعدی.
تمام ذکر تو ناکرد ختم خواهم کرد.
سعدی.
ختم سخن بدین دو بیت کردیم. (گلستان).
، تکمیل کردن. کامل نمودن
لغت نامه دهخدا
تصویری از کم کردن
تصویر کم کردن
کاستن مقابل افزودن زیاد کردن، (کشتی) تنزل کردن مقابل زیاد کردن: (کرده کم از نگهت هر صنم گلبو یی زده زانو بزمین پیش تو هر آهو یی)، (گل کشتی)
فرهنگ لغت هوشیار
به پایان رساندن سپری کردن، مهر کردن، نپی خواندن تا به پایان به آخر رسانیدن انجام دادن تمام کردن، مهر کردن، قرآن را از اول تا آخر خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
تعدی کردن جفا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرم کردن
تصویر کرم کردن
مرحمت کردن، از روی لطف و مهربانی دادن
فرهنگ لغت هوشیار
جور کردن، جفا کردن، تعدی کردن، ظلم کردن، بیدادگری کردن، تطاول کردن، آزار کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
به پایان رساندن، تمام کردن، به آخر رساندن، تلاوت کردن (کل قرآن)
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
لقمعٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
Oppress
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
opprimer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
unterdrücken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
kudhulumu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
ظلم کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
দমন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
กดขี่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
圧迫する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
zulmetmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
пригнічувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
לדכא
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
억압하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
menindas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
угнетать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
onderdrukken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
oprimir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
opprimere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
oprimir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
压迫
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
uciskać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ستم کردن
تصویر ستم کردن
अत्याचार करना
دیکشنری فارسی به هندی